بیت کوینت



ای بر پدرت صلوات ترامپ نارنجکی! که همه راهها به تحریمای تو ختم میشه!
نتایج تحقیقات تا به این لحظه حاکی از آن است که دولت قویا تصمیم گرفته فارم های شخصی رو ببنده، و همه رو بیاره زیر نظر خودش. اینجوری هم نظارت می کنه و هم می تونه حسابی مالیات بگیره.
چرا؟
چون به خاطر تحریم پول کم آورده ن. الآن بهترین راهی که بتونن دستشون به پول برسه همینه. خب چرا که نه؟ راه بهتر از این برای دور زدن تحریم؟ اصلا از اولش هم افرادی که این ارزهای دیجیتال رو اختراع کردن مد نظرشون همین بود دیگه. که دولتها نتونن برای جیب ملتها تصمیم بگیرن.

چقدر الآن به مد نظرشون رسیدن! دست حق یارشون!

ماینر فروشی
چیتا ماینر F1
 
قیمت 17 میلیون تومان
درآمد با برق خانگی ماهی سه میلیون و نیم!

خریدارین؟ همین زیر یه پیام بذارین.

لازم به ذکر است داخل مرزهای گهربار مملکت خرید و فروش ماینر قانونیه. خرید و فروش بیت کوین هست که گمونم غیر قانونیه. (اونم البته در دست تحقیقه)


دیر دست گذاشتیم روی این بازار!
الآن دیگه هر کسی داره درباره بیت کوین و ماینینگ صحبت می کنه.

یعنی تو فکر می کنی دیگه نمی شه از این بازار پول درآورد؟ به نظر من میشه. ولی خب اونقدری که تا پارسال میشد نمیشه!

هنوز که غیر قانونی نشده؟

فکر نمی کنم. ماین کردن (استخراج بیت کوین) قانونیه. خیلیم قانونیه! فقط واردات ماینر (کامپیوترهای قوی ای که مخصوص همین کار هستند) غیر قانونیه.

پس چرا الآن دارن همه فارم های بیت کوین رو تعطیل می کنن؟ مگر قانونی نیست؟

تعطیل نمی کنن استاد! برقشون رو قطع می کنن یا افزایش تعرفه می دن.

یه کاری کنیم. تحقیقاتتو کامل کن. هفته آینده باز جلسه بذاریم.

چشم استاد!

حالا باید شروع کنم دونه دونه از کسانی که همه شون رو هم از توی کانالهای تلگرام و وبسایتها و وبلاگهایی مثل همین مال خودم پیدا کرده م اطلاعات بگیرم.
این اطلاعات رو، هر جاییش که مغایر با قانون نباشه رو اینجا برای شما هم منتشر می کنم. هر چی باشه قرار گذاشتیم گام به گام تو این مسیر با من همراه باشین. مسیر به پول رسیدن!
یا دقیق تر بگم، به پول رسیدن از طریق بیت کوین. چون به پول که آلردی از طرق دیگه رسیده ایم. الآن می خوایم از یک شاخه جدید و کاملا ناشناخته به پول برسیم. از یک چاه نفتی که یک عده چند ساله کشفش کرده ن و دارن ازش برداشت می کنن، و ما کمی دیر جنبیده ایم. مونده ایم پشت جمعیت. و باید تلاش کنیم از لای این خیل جمعیت خودمون رو برسونیم به سر لوله! یه انشعاب بزنیم و خلاص! (باز تأکید می کنم، هر کاری بکنیم حتما صد در صد قانونی خواهد بود. همونجور که تو هر کار دیگه ای، که شاید به زودی بهتون بگم چه کارایی بوده، فعلا نمی گم چون هویتم آشکار میشه، فقط سالم پول درآورده ام، اینجا هم اصلا دوست ندارم ذره ای ناپاکی توی پولم باشه. پس اگر از این آدمها هستید که مدام دنبال زیرآبی رفتن و راههای خلاف و میانبر زدن و دور زدن قانون برای پول درآوردن هستند، لطفا تشریف ببرید تو کوچه خودتون بازی کنید! اینجا محل ماست :))
یا علی مدد!


این پرسش رو خیلی ها امروز از همدیگر می پرسند.

واقعیت اینه که من با بیش از ده نفر متخصص این امر صحبت کردم و همین رو پرسیدم.

دقیقا مثل قیمتش، نظرات هم در موردش دامنه نوسان خیلی بزرگی داره. هر متخصص و با تجربه ای نظری متفاوت از دیگران داره. یکی میگه قطعا آینده در درستان بیت کوینه. دیگری میگه قطعا به زودی امریکا زمینش میزنه. برای اینکه کشورهایی مثل ایران نتونن باهاش تحریم دور بزنن. خلاصه اقوال بزرگان متفاوته.

دوست دارم شما هم نظرتون رو همین پایین برام بنویسین. واقعا به نظر شما آینده این طفل هزار والده چی میشه؟!


کی فکرشو می کرد یک روز این تصاویر رو از تلویزیون رسمی کشور ببینیم؟
اینهمه ماینر و فارم توی مسجد!
اخبار تأکید می کرد که مردم بیت کوین خرید و فروش نکنن و سعی نکنن فارم راه بندازن. چون برقشون قطع خواهد شد.
این روزا دولت به شدت تأکید داره روی اینکه استخراج و خرید و فروش این سکه های جادویی و ارزشمند، که هر یک دونه اش این روزا بالغ بر هفتاد هشتاد میلیون تومان خرید و فروش میشه، کاملا تحت کنترل و نظارت خودش باشه.
تا جایی که من می دونم دلیل این اصرار دولت دو تا نکته هست:
  1. دولت با معزل برق مواجه شده. از بس که سکه کشاورزی کردین! والا به خدا با این کاراتون ;)
  2. دولت با معزل پول مواجه شده. خب وقتی اون برادر نادان بی ادب اینجوری تحریممون می کنه و نمیتونیم نفت بفروشیم و دلار بگیریم، خرجمونم که ماشالا بالا، معلومه دچار معزل میشیم. اینجام که پول خوابیده. فقط دعوا سر جمع کردنشه. چرا دولت این سکه های جادویی و ارزنده رو جمع نکنه؟ 
اعتراف می کنم که یک ندای درونیم ابراز حسادت می کنه به اونایی که زود و به موقع دست به کار شدن و با فارم های خونگی، و تو یه اتاق، فقط با یه سرمایه گذاری هوشمندانه، چند ده میلیارد ثروت حلال کسب کردن. از این بهتر چی؟ نه حق کسی رو خوردی، نه براش حرص خوردی و عرق ریختی. فقط یه سرمایه گذاری به موقع پولدارت کرده.
البته یادمون نره. ما هم قراره از بیت کوین پولدار (یا شایدم پولدارتر) بشیم (بازم تأکید میکنم. فقط هم از مجاری قانونی و صد در صد پاک). توی این وبلاگ هم قراره گام به گام با من باشین و مو به مو فوت و فنش رو خودتون ببینین و یاد بگیرین.

نی نی سایت رو یادتونه؟
چی بود؟
چی شد؟

اینقدر خوشم میاد. الآن هر مادری و هر خانمی هر سؤالی داره، از کلاس رقص تا آموزشگاه زبان برای بچه ش و یا آرایشگاه و آتلیه، پاسخش رو یا توی نی نی سایت پیدا می کنه یا اگرم پیدا نکنه می پرسه و بالاخره یکی پیدا میشه پاسخ رو بدونه.

اینجا رو می خوام همچین فضایی بکنم.
هر کسی، دقیقتر بگم هر پارسی زبانی، هر ایرانی، هر چیزی در مورد ماینر بخواد بدونه بیاد اینجا جواب بگیره.
از استخراج بیت کوین گرفته تا قیمت و مشخصات فنی ماینر های مختلف تا اخبار ی مربوطه و.
هر کسی بخواد توی مرزهای ایران (تا زمانی که قانونی باشه) ماینر خرید و فروش کنه بیاد اینجا کارش راه بیفته.


وبلاگ داره پر و بال می گیره. دیروز جمعه هشت تا بازدید کننده داشتم!
خیلی زود داره رشد میکنه و این مطلب گویای این نکته هست که این روزا بازار بیت کوین و ارز دیجیتال توی مملکت خیلی داغه!
خود شما برای چی اینجا هستین؟ حتما در این مورد سرچی کرده این دیگر! وگرنه عاشق چشم و  ابروی من نیستید که! (چون هنوز عکس ندارم ها ;))
دستم بنده فعلا دارم میخونم برای ویزای اسپانیا چه کار باید کرد. این تموم شه، کارتابلمم خالی کنم، میام براتون از بیت کوین می نویسم.
خوشحال باشین.


گر گناهی می کنی در شب آدینه کن

تا که از صدر نشینان جهنم باشی

این بیت رو از دوست پسر یکی از دوستام یاد گرفتم. این روزها خیلی برام مصداق پیدا می کنه و خیلی بهش فکر می کنم. واقعا راست میگه ها! آدم خطا هم می خواد بکنه درست خطا کنه! والا دیگه. اصلا خیال نکنید می خوام بحث اخلاقی کنم و مثل همیشه ادب و اخلاق رو ترویج بدم ها. ابدا! امروز می خوام اتفاقا از بی اخلاقی براتون بگم. و ازتون خواهش کنم اگر بی اخلاقی هم می کنید، حرفه ای بی اخلاقی کنید. مثال زدنش فعلا با شما!


امروز به اولین دوست آدرس وبلاگم رو دادم. از امروز یک نفر می دونه دختر پشت این پست ها کیه! خیلی دوست دارم هویتم رو براتون فاش کنم. چون بارها تجربه کرده م به محض اینکه هویت و چهره و شخصیتت رو قاطی نوشته ها می کنی سرعت رشد مخاطب به شکل عجیب غریبی زیاد میشه (آخریش همین صفحه آموزش زبانم توی اینستاگرام که در کمتر از دو سال 30،000 تا فالور فعال، خوش ذوق، مؤدب و مهربون و علاقمند به انگیسی جذب کرده (نپرسین آدرس پیج چیه چون نمی گم. اونجا هویتم کاملا فاشه و شناخته شده م. برای همین اینجا هیچ نشانه ای که بتونید اون ور پیجم رو پیدا کنید نمی دم). قابل توجه بلاگ نویسا و کسایی که می خوان اینفلوئنسر اینستاگرام بشن یا به هر شکلی دنبال جذب مخاطبن. تجربه این دو دهه (پیر نیستما به خدا، فقط از سن کم کار و کسب تجربه و تعامل با مشتری و مخاطب رو تجربه کرده م) به من نشون داده مردم ما عاشق برند هستن. حالا میخواد اون برند سیسیلی و آدیداس و بنتون باشه و ازش لباس بخرن و بپوشن و پز بدن، میخواد اون برند یک شخصیت ی، ملی، هنری یا حتی مذهبی باشه که قلاب ذهنشون رو بندازن بهش و مدام بهش فکر کنن یا اخبارش رو دنبال کنن یا حتی در موردش رؤیا پردازی.

پیشنهاد آخرم به جوونترای بلاگ نویس و فعال اینستا، از خودتون عکس و فیلم بذارین. و خودتون باشید. خودتون باشید. خودتون رو سانسور نکنید. دخترا! زیاد آرایش نکنید، چهره و شخصیت واقعی شماست که اگر رو بشه مردم خوششون میاد و باهاش ارتباط برقرار می کنند. اونی که به خاطر آرایش غلیظ (حواستون باشه من قضاوت نمی کنم خوب یا بد، صرفا دارم تکنیک یادتون میدم برای جذب مخاطب) پیج شما رو دنبال می کنه، ازش یک فالور وفادار در نمیاد. دیر یا زود ولتون می کنه. ولی اونایی که شخصیتت رو دوست دارن یه عمر به پات میشینن! (عین همسر یا دوس پسری که به خاطر خودت تو رو بخواد یا به خاطر پول و پله و پروتز لب و اعضا جوارح دیگه!)

ولی هنوز نمی تونم. هنوز خطرناکه حسن! هنوز خطرناکه.


دیروز روز آخر نمایشگاه الکامپ بود. رفتم. جاتون خالی. به نظر من که برای سال چهارمی که استارتاپا بودن واقعا عالی بود. واقعا عالی بود. هم جوونا و استارتاپا عالی کار کرده بودن، هم دست اندرکاران نمایشگاه. دیروز توی توییتر جناب آذری جهرمی چه فخری می فروخت. از مهندس بحری و سروش عباسی و بچه های برگزاری و مهندس غفاری و کافه گرافش بگیر، تا وزیر واعظی که اونقدر جلو مقاومت ها وایساد تا ثابت کنه استارتاپ کار مستکبرین نیست، دست همه شون درد نکنه. استارتاپهای بالنده که ظرف همین چند سال پر و بال و اوج گرفته ن زیاد بود. توی این شرایط رکود و تحریم و بیکاری واقعا تحسین برانگیز بود اینقدر جوان ها خوب کار کرده ن و اینقدر تولید ثروت و کارآفرینی شده. بگذریم. بیت کوین چه خبر؟

انگیزه اصلی من از بازدید نمایشگاه سرک کشیدن به کار استارتاپای ارزهای دیجیتال بود و راستش پیش بینی می کردم استارتاپهای فراوانی در این زمینه ببینم. و به شکل غیر قابل باوری هیچی ندیدم! دیگه اسنپ گرفتم که برم سمت خونه. از آخرین سالن که آمدم بیرون تا برم سمت پارکینگ، اون وسط حرم گرمای تابستون یک نسیم ملایمی بهم خورد. ببینید چی دیدم! چند تا جوون چه پولی در میارن از فروش محصولاتشون. از هشت میلیون تومان تا دویست و خورده ای میلیون تومان تجهیزاتشون هست. میدونم دارید از کنجکاوی منفجر میشید که این محصول بیت کوینی چیه که اینقدر ازش پول در میاد، خرید و فروشش هم مجازه، اونقدری که توی نمایشگاه رسمی مملکت شرکت کرده ن و غرفه دارن! پاسختون یک عبارت بیشتر نیست: یخچال ماینر! یا حالا شیک تر بخوایم بگیم کولر یا خنک کننده ماینر. در سایز بندی های متفاوت (یک جوری گفتم انگار کفش آدیداسه :)). یادتون بودم و عکس هم گرفتم. خدمت شما عزیزم.

ضمنا اگر براتون سؤاله که چطور تو این بازار بگیر ببند ماینر و فارم، اینها اینقدر تابلو وسط نمایشگاه دارن تجهیزات میفروشن، باید بگم من هم برام سؤال بود. برای همین از خودشون پرسیدم. جواب جالبی دادند. گفتند ما چون خود ماینر رو نمی فروشیم کسی کاری به کارمون نداره. ما تجهیزات جانبی ماینر رو می فروشیم. ازشون پرسیدم استقبال چه طور بوده؟ روزی چند تا فروختید؟ گفتن خیلی! منم گفتم خدا برکت بده و خداحافظی کردم.

خدا میدونه اگر ممنوع نبود توی نمایشگاه به جای همین یک دونه غرفه، چند تا غرفه مشغول فروش ماینر می بودند.



به نظر شما ممکنه یک روزی با بیت کوین بتونیم از سوپر مارکت ها و دیجی کالا هم خرید کنیم؟

پیش بینی من اینه که حتما میشه. حتما! روند تکامل معاملات بشر رو که نگاه می کنیم اصلا این دوره از زمان واقعا یک تحول اساسی رو میطلبه. بدون هیچ سند و مدرک و هیچ بنیان علمی و صرفا بر اساس حسم پیش بینی می کنم که بین ده تا بیست سال سال آینده حتما این اتفاق بیفته. حتما آدما بتونن با موبایلهاشون تراکنش های مالی بیت کوینی روزمره انجام بدن و ترامپ و سربازان گمنامش هم دیگه واقعا نمی تونن با تحریم و جلوگیری دولت ها از جابجایی دلار یک ملت همیشه در صحنه رو به خاک سیاه بشونن. به عمر و جوونی من و شما شاید قد نده. اما حتما به عمر بچه هامون قد میده. همینجوری حسی!



عجب مهمونی ای بود. تا خود صبح فقط خندیدیم. دیدار دوستان قدیمی رو تازه کردیم و خوردیم و بازی کردیم و فکر کنم خدا ببخشه، یکمی هم با قهقهه هامون همسایه ها رو بی خواب!
یکی از بچها رو دو سال بود ندیده بودم. پسر فوق العاده خوش مشرب، باهوش، کاری، موفق و البته نسبتا ثروتمندیه. در بدو ورود و همین بلافاصله بعد از سلام و احوالپرسی فهمیدم که این دو سال مشغول ماینینگ بوده و یک فارم حسابی هم داشته! منتها همین چند روز پیش برقشون رو قطع کرده ن و دستگاهاشونو ضبط!
به محض شنیدن این داستان، واقعا نمی دونستم شادی کنم یا عزاداری. از یک سو برای دوستمون متأسف و ناراحت بودم، اما از سوی دیگه برای خودم خوشحال بودم که یک آدم مطمئن، قابل اعتماد، موفق و صمیمی پیدا کرده م که حسابی ازش اطلاعات بگیرم.
سرتون رو درد نیارم. دو ساعت اول مهمونی به بیت کوین و ارز دیجیتال و بازار بورس و سهام و این داستانا گذشت. به اینکه به نظر بچه ها الآن 30% برق مملکت داره صرف استخراج بیت کوین میشه یا 10%. به اینکه الآن بیشترین اتفاق توی شهرک های صنعتی ماینینگ و بیشترین تجهیزات ماینره. به اینکه دولت مخالف این داستانه یا موافق. به اینکه چرا دولت می خواد دست مردم رو از این صنعت کوتاه کنه و خودش بازار رو دست بگیره. البته کما فی السابق بحث طنز هیچ وقت جایش رو توی گفت و شنودای ما گم نکرد و لذا یادمون نرفت از لباس خواب گل گلی قرمز رنگ ترامپ و حرفای یواشکی ش پای تلفن وقتی زنش خوابه حرف بزنیم.
اینکه توی مهمونی چه کارایی کردیم، بماند! می دونم کنجکاوین، ولی بماند! فقط اینو بهتون بگم که با محمد قرار گذاشتم برای خرید یک دونه دستگاه S9 که 18.5 تراهش ظرفیت داره (و من هنوز نمیدونم این حرف یعنی چه) کمکم کنه. برام توضیح بده والت چجوری و از کجا بگیرم که امن و کارا باشه و بهم بگه استخر (نه از اون استخرایی که میریم آب تنی، استخر بیت کوین) چیه و هشریت رو توضیح بده.
یک اطلاعاتی هم از یکی از بچه های مهندس برق و الکترونیک گرفتم که جالب بود. برام در مورد اینکه اداره برق چطور مچ فارمر ها رو می گیره و از کجا می فهمه کی الآن داره کجا بیت کوین ماین میکنه، گفت. برام از توان موهومی (که تو دانشگاه خونده بودیم و من یادم نبود) و فشاری که به نیروگاه میاد گفت. برام گفت که بیت کوین هر 4 سال یک بار ظرفیت تولیدش نصف میشه و در پایان هم بهم پیشنهاد کرد اصلا به بیت کوین تولید کردن فکر نکنم و به جاش توی بازار بورس وقتم رو بگذارم!
یکی از بچه هام در باب اینکه چطور برادرش صرفا با تبدیل ارزهای دیجیتال به همدیگه دو سال توی پرتغال امرار معاش کرده سخنها راند.
از اینجا به بعد دیگه محفل خصوصی شد. شمام بفرمایید یک دمنوش یا چای برای خودتون بریزید و بذارید من هم برم دنبال یه دو لقمه نون حرام. :)

حالیت شد؟ دیگه این اشتباه رو تکرار نمی کنی؟

روزی چند بار از این دست توهین ها می شنوید؟ یا شنیده اید؟ ماهی چند بار؟

وقتی عبارات توهین آمیز می شنوید چه حسی به شما دست می دهد؟

چقدر به دیگران اجازه می دهید به شما توهین کنند؟

چند آقا بالاسر دارید؟ سرجمع آنها روی هم هر چند وقت یک بار به شما توهین می کنند؟

این پرسش ها رو پرسیدم چون واقعا برام مهم هست که بهشون بیندیشید. پیش از اینکه مطلب امروزم رو بخونید.

توهین، بی ادبی، لحن بد و تند، زخم زبان و خلاصه هر آنچه از جنس کلام، که خوشایند ما نباشد، هرگز تکراری نمی شود. چاقویی است که همیشه تیز و برنده است. اما نمی دانم چرا ما فکر می کنیم زیردستانمان به آن عادت می کنند؟ چرا فکر می کنیم اگر ده سال است، بیست سال است، سی سال است با کسی با عبارات نا محترمانه صحبت می کنیم، او عادت کرده و دیگر دلش نمی شکند؟ اصلا شاید خدای ناکرده می خواهیم دلش را بشکنیم؟ به خیال خودمان یادش بدهیم! درس عبرت بدهیم! گوشمالی بدهیم!

امروز نمی خواهم مدیران و هر کسی که به هرشکلی در زمینه ای به هر شکلی و در هر زمانی دست بالای دست دیگری دارد و زورش می چربد را تحلیل کنم یا پندش بدهم که خواهر من، برادر من، با فرزندت، با کارمندت، با همسرت، با همکارت، با دوستت با ادب برخورد کن! چرا؟ چون مطمین هستم کسی که تا الآن نفهمیده این کارها زشت است نه اهل مطالعه و سرچ و تحقیق است که بخواهد وبلاگ مرا پیدا کند و وقت بگذارد و بخواند، نه اگر هم بخواند یاسینی در گوش مبارکش فرو می رود. پس بهتر است تمرکزم را بگذارم روی شمایی که توهین شنیده ای، یا می شنوی، یا خواهی شنید! و نمی دونی چطور در این شرایط حال خودت را خوب کنی.

یک شاه کلید برایت دارم. تنها شاه کلید موجود برای این قفل. کلیدی که روی هر کسی و هر شرایطی کار می کند. اما دست گرفتن و استفاده از این کلید جنم می خواهد! اول مطمین شو جنم و جسارت استفاده اش را داری بعد باقی مطلب را بخوان. اگر آدم ترسویی هست، ادامه را نخوان. چرا که حالت از این که هست بدتر می شود. اما اگر جسارت داری، بخوان، و بدان که زندگی ات تغییر بزرگی خواهد کرد.

چاره یک جمله بیشتر نیست:

به موهن بفهمانید، کار بدی کرده!

همین!

بله همین!

به همین سادگی!

و به همین سختی!

  • "ای بابا این را که خودمان می دانستیم."
  • "حتی اگر هم نمی دانستیم، همین که فرد خاطی ببیند ما ناراحت شدیم، خودش می فهمد کار بدی کرده. چه نیازی به گفتن ما دارد؟"
  • "اصلا حتی اگر ما کاری نکنیم، همه میدانند توهین کار بدی است. خودشان می فهمند."

حتما شما هم یکی از سه پاسخ نادرست بالا را در دلتان به من دادید. و دقیقا اشتباهتان همینجاست. عزیز من! باور کن هیچ توهین کننده ای تا بهش مستقیم و پوست کنده نگویی کار زشتی کرده، در ضمیر ناخودآگاهش نمی پذیرد که کار زشتی کرده. بلکه برعکس، در ناخودآگاهش به خودش می قبولاند که کار خوبی هم کرده. اصلا می خواسته تو را تربیت کند! اصلا به سود تو کار کرده! اصلا از روی وجدان کاری به تو توهین کرده تا ازین پس وظایفت را درست انجام بدهی و به آحاد ملت بیشتر و با کیفیت تر خدمت کنی!

حالا که پذیرفتیم شخص خاطی باید بفهمد که کار نادرست و زشتی کرده، گام بعدی این است که یاد بگیریم چگونه این آگاهی را به او بدهیم؟

  • ما هم توهین کنیم و هر چه گفت یک خودتی پسش بدهیم؟
  • محل را ترک کنیم؟
  • ناسزا بگوییم؟
  • بزنیم پس گردن شخص؟!
خیر! هیچ کدام اینها یا آنهایی که در ذهن مبارک شماست راه حل درست نیست. راه حل درست خیلی ساده تر و محترمانه تر از اینهاست. یک جمله:
"جسارتا عرضی دارم (خطاب به آقا یا خانم مدیر!). شما اجازه ندارید با من اینگونه صحبت کنید."
حالا این را کی بگوییم؟ چگونه بگوییم؟ با چه لحنی بگوییم؟ در مقالی دیگر عرض خواهم کرد.
تا اون زمان
آرزوی محیطی پر ادب برایتان می کنم.




این روزا هر کسی پول قلمبه داره، یا آلردی چند صد یا چند هزار یا چند ده هزار ماینر خریده یا داره برای خریدش برنامه ریزی می کنه. من اما، با وجود همه اغواگری اسم ماینر، دارم به مباحث دیگری که هنوز کسی سراغش نرفته میندیشم. اولیش دستگاه های خودپرداز بیت کوین. تو خیلی از جاهای دنیا این روزا این دستگاهها رو میبینید. حتی توی کشورای همسایه مانند گرجستان. ظاهر این دستگاهها خیلی شبیه همین خودپرداز های خودمونه، فقط اونا کارکردشون یک کمی فرق داره. باهاشون میتونی بیت کوین بخری و با برخی شون حتی می تونی بیت کوین بفروشی و در ازاش اسکناس دلار دریافت کنی! حالا شما بگین توی بازاری که عالم و آدم دارن میرن دنبال خرید ماینر، هوشمندانه تر نیست سرمایه مونو ببریم سمت این دستگاهها؟
به جز این زمینه زمینه های دیگر بسیار سودده تر از ماینینگ هست که میشه سراغ اونها رفت. ولی راستش فعلا چون به یکی از دوستان نزدیک که بیست میلیارد سرمایه برای بیت کوین تخصیص داده مشاوره داده م و قراره بینشون فکر کنه، اینجا نمی گم که رقیب براش درست نشه. هر کدوم از گزینه های پیشنهادی من رو انتخاب کرد، اونیکی رو به شما خواهم گفت. چرا اینجوری نگاه میکنین؟! انتظار نداشتین بگم که؟!

"محمد می تونم ازت خواهش کنم وقت بگذاری بهم آموزش بدی؟"

"هیچ کاری نداره، هیچ کاری! آسون ترین کاره. اونم برای یک مهندس نرم افزار باهوش مثل تو"

"واقعا میگی؟"

"بله که واقعا میگم. البته این رو من به تو می گم. تو به دیگران بگو خیلی سخته! که دست توی کار زیاد نشه"

"خب اگر اینطوره چرا هر چه زودتر اولین ماینرم رو نخرم؟"

"مگه فارم داری؟"

"نه. ولی یک دونه که فارم نمی خواد."

"برق که می خواد. مگه برق ارزان داری؟"

"نه، می خوام بذارم توی خونه. یک دونه که مهم نیست کجا باشه. فوقش پول برقم چند ماه میلیونی میاد. مهم اینه که کار کردن باهاش رو یاد بگیرم."

"باور کن کار کردن باهاش هیچ کاری نداره ها. از من میشنوی وقتت رو تلف نکن. یه راست شروع کن ماین کردن با صد تا دستگاه. من هم کمکت می کنم. من چهارده تا فارم برای آدمای مختلف تو شهرک صنعتی خودمون راه انداخته م. هیچ کاری نداره به خدا."

"چهارده تا؟! یعنی تو یه شهرک صنعتی چهارده تا فارم بود؟"

"نخیر. خیلی بیشتر بود. چهارده تاش رو فقط من کمک کردم راه اندازی بشه. وگرنه نصف بیشتر شهرک ها کلا فارم هستن. الآن دیگه کسی کار تولیدی نمی کنه که!"

"عجب بابا! حالا البته بازم من اصلا هنوز نمی دونم می خوام ماین کنم یا نه. فعلا فقط می خوام ببینم این ماینر دقیقا چیه و چه طور کار می کنه. چجوری باید کیف پول بسازم و ارزهای دیجیتال خرید و فروش کنم. بعدش تصمیم میگیرم که سرمایه گذاری توی این بازار بکنم یا نکنم."

"پس هر وقت بخوای می گردیم برات یک دستگاه می خریم. S9 میخوای دیگه؟"

"بله. الآن قیمتش چنده؟"

"تر و تمیز دست دومش حدود 16 تومن."




آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها